گروه آموزشی ادبیات متوسطه دوره دوم استان آذربایجان غربی

waz.adabiyat@chmail.ir

وبلاگ گروه زبان و ادبیات فارسی آذربایجان غربی ، راهی برای تجربه لذت ادبیات

درباه ماده تاریخ و اهمیت آن در ادب فارسی

چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۵۶ ب.ظ

فن ماده تاریخ سازی و زیبایی های آن:

 

فن ماده تاریخ سازی و زیبایی های آن:                        نویسنده : بهمن بنی هاشمی

شاید شما تا به حال (عبارت ماده ) تاریخ را شنیده و یا با آن آشنایی کامل داشته باشید امّا اگر این لغت را در لغتنامۀ دهخدا جست وجو  کنیم به این توضیحات برمیخوریم که : ” ماده تاریخ آنستکه مجموع حروف بیت یا مصراع یا عبارتی به حساب ابجد با تاریخ واقعه ای تطبیق کند “

واما ماده تاریخ یکی از صنایع شعری و همچنین یکی از نمونه های استفادۀ تاریخ از واژه ها برای ثبت تاریخ یک واقعه می باشد . ماده تاریخ نویسی را همانند نقاشی و موسیقی و… یکی از صنایع مستظرفه به حساب آورده اند. استاد ماده تاریخ نویس و یا شاعر دانای این فن با استفاده از عدد وشمارۀ

هر حرف در حساب جمل وتطبیق آن با سال رخ دادن واقعه ای عبارت و یا شعری رقم می زند.

هریک از حروف ابجد عدد وشماره ای دارند که به شرح زیر است :

ابجد هوز حطی کلمن سعفص قرشت ثخذ ضظغ

الف =ء=۱ ، ب=۲ ،ج=۳، د=۴ ،ه=۵، و=۶ ،ز=۷ ،ح=۸، ط=۹، ی=۱۰، ک=۲۰، ل=۳۰ ، م=۴۰ ، ن=۵۰ ، س=۶۰، ع=۷۰    ف=۸۰  ص=۹۰  ق=۱۰۰  ر=۲۰۰   ش=۳۰۰   ت=۴۰۰    ث=۵۰۰   خ=۶۰۰   ذ=۷۰۰  ض=۸۰۰  ظ=۹۰۰    غ=۱۰۰۰

و اگرشمارۀ هرحرف را درعبارتی که برای واقعه ای تاریخی رقم زده شده با یکدیگر جمع کنیم عددی بدست می آید که مساوی با تاریخ سال آن واقعه است .   برای مثال زلالی خوانساری زمان آغاز سرودن مثنوی محمود و ایاز خود را به این صورت بیان کرده است :

در استفتاح این منشور نامی         بجو تاریخ نظمش از (نظامی)      ن + ظ + ا+ م + ی =  ۵۰+۹۰۰+۱+۴۰+۱۰= ۱۰۰۱ هـ .ق

و زمان پایان آن را به این صورت آورده است : (الهی عاقبت محمود باشد)=۱۰۲۴ هـ . ق

در مورد تاریخ استفاده از ماده تاریخ و زمان ابداع این فن اطلاعات زیادی در دست نیست اما آنچه که میدانیم این است که در صدر اسلام در میان اعراب مورد استفاده قرار می گرفته و در اواخر دورۀ خلافت عباسی استفاده از آن رایج شد (برخی می گویند ترتیب حروف ابجد و شماره گذاری برای آنها مربوط به فرقه ای بود که عقیده داشتند معانی وتفسیرات کلام های آسمانی از جمله قرآن را باید با توجه به حروف آن و رمز آن حروف مشخص نمود و در غیر این صورت نمی توان به تمامی معانی آنها دست پیدا کرد طرفداران این عقاید خرافی را حروفیّه ویا حروفیّون می نامیدند. )

زمان ورود این فن به زبان فارسی به قرن پنجم هجری  بر میگردد و اولین کسی که از این فن استفاده کرد مسعود سعد سلمان بود که برای واگذاری حکومت هندوستان به سیف الدوله محمودبن ابراهیم  مادّه تاریخ بی معنی زیر را سرود :

به سال پنجه از این پیش بوریحان      در آن کتاب که کردست نام او تفهیم 

که پادشاهی صاحبقران شود پیدا       چو سال هجری بگذشت تی و سین و سه جیم = ت+س+ج+ج+ج=۴۰۰+۶۰+۳+۳+۳=۴۶۹

همچنین آوردن ماده تاریخ فارسی معنادار را به خواجوی کرمانی نسبت می دهند.

فواید و امتیازات ماده تاریخ نویسی :

 بیشترین کاربرد این فن در تاریخشناسی است : همانطور که میدانیم به خاطر سپردن یک جمله یا یک عبارت از به خاطر سپردن اعداد آسانتر است خصوصا اگر آن جمله به صورت یک مصراع موزون از یک قطعه شعر درآمده باشد پس در این صورت ماده تاریخ سبب می شود که تاریخ یک واقعۀ مهم کاملا دقیق ثبت شود وکمتر مورد تحریف و فراموشی قرار گیرد همچنین هنگام وقوع یک حادثه معمولا چندین ماده تارخ ساز سال آن حادثه را با عباراتی متفاوت رقم می زنند که دراین صورت می توان با حساب تاریخی که آن عبارات نشان می دهند وتطبیق آنها با یکدیگر زمان یک واقعه را به صورتی کاملا دقیق مشخص کرد . ۲٫ از آنجایی که فن ماده تاریخ نویسی سخت بوده و برای کفتن آن نیاز به ممارست و تمرین زیاد دارد  کسی که یک ماده تاریخ زیبا می سازد قدرت خود را با آن به نمایش می گذارد و سبب میشود شعری که گفته به واسطه ی همین ماده تاریخ در مقام بالاتری نسبت به یک شعر معمولی قرار گیرد و همانطور که با آن ماده تاریخ تاریخِ حادثه ای برای همیشه ثبت می شود آن شعر ونام شاعرش نیز برای همیشه ثبت میشود واین به دلیل ارزش اضافی ایست که ماده تاریخ به شعر می دهد و چه بسا عبارتهایی که حتی به صورت شعر هم نبوده ولی ماده تاریخ زیبایی بوده به همراه نام سازندۀ آن تا به الآن باقی مانده است. ۳٫ ماده تاریخ گویی نوعی ورزش فکری و ریاضت ادبی است و لذتی که پس از ساختن ماده تاریخ  به سازندۀ آن دست میدهد مشابه همان لذتی است که یک دانشمند از حل یک مسئله ی علمی پیچیده می برد. ۴٫ حساب جمل را در مواردی بجز سال تاریخ یک واقعه نیز می توان به کار برد برای مثال : زلالی خوانساری تعداد ابیات محمود و ایازش را با حروف ابجد به صورت معما   گونه ی  زیر بیان کرده است :

 شمار یکّه تاز این قلمرو    عدد را طرح داد از هفت خسرو      به هر خسرو که شیرین روکش آمد   شکر را هشتصد و شصت و شش آمد/ویا شاعر نابغه ی معاصر ایرج میرزا از حساب جمل در شعر سیاسی زیر استفاده کرده است :

خوب داند حساب خویش جهان/این محاسب بسی زکی باشد/احمد از تخت چون فرود آید/ پهلوی جاش متکی باشد/به حساب جمل هم ارنگری/(احمد) و (پهلوی) یکی باشد.

همچنین این حقیر با حساب جمل رتبه های کنکور دو نفر از دوستان را ساخته و دو قطعه شعر سروده ام که دو بیت آخرشان این است : رتبۀ مهدی مومنی در کنکور ریاضی ۵۲۳ به صورت معما گونه :بهر آن رتبه سیه کردم ورق / تا که در گوشم چنین فرمود حق / در جوابم (بی (جواب)) این آیه را / ( لیس للانسان الا ما سعی ) این آیه برابر با ۵۳۵ می شود و در مصراع قبل آن گفته شده بی (جواب)=۱۲ پس ۵۳۵-۱۲=۵۲۳ رتبۀ محمد صاحبی کنکور هنر : بپرسیدم که گشته رتبه اش چند / چه سان او را رقم خورده است تقدیر / به گوشم هاتفی گفتا به تشدید / که می باشد ( محمّد صاحبی شیر) و در جایی تعداد مهمان های یک مجلس عروسی را در عبارت(خیلی)=۶۵۰ یافته ام “عروسی مجنون با لیلی است    که تعداد مهمان ها (خیلی) است “

قاعده ها و قانون های ماده تاریخ سازی :

۱_ ما درزبان فارسی علاوه بر حروف ابجد چهار حرف دیگر داریم که برای محاسبه ی آنها به این صورت عمل می کنیم که به جای حرف (پ ) حرف (ب)=۲   به جای حرف (چ) حرف (ج) =۳    به جای حرف (ژ) حرف (ز)=۷   و به جای حرف (گ) حرف (ک)=۲۰ را قرار می دهیم

در برخی استثنا ئات کلماتی مانند چین که در عربی به صورت سین  وجود دارد ویا پارس  که در عربی به صورت فارس وجود دارد را می توان با همان شکل عربی محاسبه کرد .

۲_ مبنای محاسبات در ماده تاریخ سازی  شکل نوشتاری حروف می باشد و نه تلفظ  برای مثال در کلماتی مانند : هذه ، هذا ، اسحق ، اسمعیل، رحمن و… ، الف هایی را که در تلفظ آنها وجود دارند را محاسبه نمی کنیم و تنها حروف نوشته شده محسوب می با شند و همچنین در کلماتی مانند عیسی ، موسی ، کبری و …  ، الفی را که درتلفظ وجود دارد را محسوب نمی کنیم ولی حرف (ی) را که مکتوب شده محسوب می کنیم .

۳_ در کلماتی مانند (النخبه) و (الروضه) و … در مواردی مانند  هذه النخبه و یا الروضه حرف آخر این کلمات را (ها) ودر صورت اضافه شدن   مثل : نخبه التواریخ و یا روضه المتقین (تا) حساب می کنیم .

۴_ در کلماتی مانند: آب ، آتش ، آدم و… که همزه و الف در اوّل کلمه قرار گرفته اند گاهی همزه و الف هردو حساب می شوند که برابراست با (=۲) و گاهی  تنها الف محاسبه میشود (=۱)  مثلا : واژه ی آدم برابر با ۴۵ است که در صورت لزوم می توان آن را ۴۶به حساب آورد . همچنین واژگانی مانند :پاییز ،زیبایی و… را که دارای حرف (ی) می باشند ، می توان در صورت لزوم به صورت : پائیز ، زیبائی نوشته و همزه ی آنها را (=۱) محسوب کنیم .

۵_ در واژه ی مبارک الله ( حتی اگر با رسم الخطی به صورت الّه نوشته شود ) همیشه دو لام را محاسبه می کنیم و همچنین الف دوم را که خوانده میشود ولی مکتوب نمیشود را در برخی  موارد میتوان محاسبهکرد .

۶_ خوانندگان ماده تاریخ باید عبارت ماده تاریخ را از دیگر عبارات و مصرعهای  شعر یا نثر که ماده تاریخ در آن گفته شده تشخیص بدهند برای مثال :    برای سال تاریخ وفاتش     بگو که قدر یکدیگر بدانیم   واضح است که عبارت ماده تاریخ ( قدر یکدیگر بدانیم) می باشد وبقیه ی آن از جمله دو کلمه ی استفاده شده در همان مصرع (بگو) و (که) برای مقدمه چینی آورده شده اند .

در صورتی که ماده تاریخ ساز به این قواعد و قوانین توجه نکند خطای واضحی مرتکب شده و زحمتی بی فایده  کشیده  و مورد نقد نقّادان نیز قرار میگیرند برای مثال : شاعری ماده تاریخ فوت حکیم حاجی سبزواری را چنین ساخته :تاریخ وفاتش ار بپرسی       گویم(که نمرد زنده تر شد)=۱۲۸۹ و همانطور که می دانیم (گویم که ) جزو مقدمه چینی هاست و باید عبارت بعد از که جزو ماده تاریخ محسوب شود اما او که را نیز محاسبه کرده و ماده تاریخ خود را با عبارت (که) تکمیل کرده.

آوردن تاریخ در شعربه صورت معمولی :

این نوع شعرها شکلی بسیارآسان و طبیعی دارند وبسیار تحریف پذیر می باشند در این نوع اشعار تاریخ حادثه ها و رویدادها به صورت مشخص وصریح آورده میشود مثال: کسایی مروزی (۳۴۱هـ ،۴۹۱هـ) میگوید:

به سیصدوچهل ویک رسید نوبت سال/چهارشنبه و سه روز مانده از شوال/ بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم/سرود گویم وشادی کنم به نعمت ومال

سعدی می گوید : درین مدت که ما را وقت خوش بود / زهجرت ششصد وپنجاه و شش بود افسر خوانساری مرثیه ای برای یک سنگ قبرسروده که سه بیت آخرش اینست:افسراندرسال فوتش ازخرد/بالبداهه مصرعی شایان گرفت/درمحرم حضرت جان آفرین/ آنکه هم جان دادوهم آسان گرفت/در هزار و سیصد و پنجاه و هفت/جان شیرین را ز شیرین جان گرفت. برای تاریخ فوت کریم خان زند اینچنین سروده اند:کریم زندچو از دار بیقرار گذشت/سه از نود ،نود از صد ،صداز هزار گذشت/

نمونه های استفاده ازآیات قرآن در ماده تاریخ: (برگرفته از تحقیق ومقاله ی زیبای آقای ناصر بیدهندی در مجله ی آینه پژوه /خردادوتیر۱۳۷۷/شماره۵۰):

تاریخ تکمیل حفظ قرآن مجید توسط عالمگیر را عزیزی در این آیه شریفه یافته است: سنقرئک فلاتنسی (۱۰۷۱(

تاریخ ساختن حمام مصر را از این آیه کریمه یافته اند(إن کنتم جنباً فاطهروا)(۹۱۸)

تاریخ احداث مسجدی را عزیزی از این آیه شریفه یافته است (فولّ وجهک شطر المسجد الحرام) (۱۰۷۷)

تاریخ حوضی که در مکه مکرمه توسط همشیره سلطان سلیم خوندگار روم ساخته شد, دراین آیه کریمه یافته اند: انّا اعطیناک الکوثر(۹۷۰(

تاریخ شوسه سازی راه هزار جم مازندران را علیقلی میرزای اعتضادالسلطنه متخلص بهفخری وزیر علوم ناصرالدین شاه این شعر را گفته است:جست پیر عقل تاریخش زمین/گفت فخری (شد صراط المستقیم(یعنی ۱۲۸۵

در سال ۹۶۳ هجری شاه طهماسب صفوی به جمیع امرا و اعیان دولت امر اکید صادر نمود کهشراب نخورند و حرمت آن را اعلان نمودند. توبه نامه یی صادر شد از طرف یکی از شعرایوقت و این قطعه وتاریخ گفته شد: سلطان کشور دین طهماسب شاه عادل/سوگند داد توبه خلیل سپاه دین را/تاریخ توبه کردن شد(توبهً نصوحاً) ;۹۶۳/سرّ الهی است این منکر مباش این را

تاریخ گریختن سوای مقهور را از حضور حافظ هدایت اللّه را آیه کریمه زیر یافته اند. إن شانئک هو الابتر (۱۰۷۷)

در صلح سلطان سلیمان عثمان و شاه طهماسب اول آیه کریمه را یافته و در سلک نظم کشیدهاند: قیصر روم و شه کامگار/صلح نمودند به هم اختیار/از پی تاریخ گرفتم قلم/نازده این کلک هنوز از رقم/منشی اقبال در این کهنه دیر/غلغله افکند که (الصلح خیر) ۹۶۸

فیض دکنی تفسیر بی نقطه ای دارد به نام سواطع الالهام. آنگاه که از تألیف آن فراغت یافت میر حیدر معمائی تاریخ آن را بدون بسمله از سوره مبارکه اخلاص برآورد که اعداد تمام حروف سوره شریفه (۱۰۰۲(میشود

منعم خان خان خانان وقتی پل جر نپور را ساخت تاریخ آن را آیه شریفه صراط المستقیم)۹۸۱)یافتند

در تاریخ غارت خانه نظام العلما که جماعت اجامر و اوباش به سعایت امیر نظام گروّسیازدحام نموده و غارت کردند چنین گفته اند: (لاغوینهم اجمعین(  یعنی ۱۳۱۶ق

در تاریخ غارت خانه قایم مقام والی تبریز در سال ۱۳۱۳ قمری که اوباش و اشرار ازدحام نموده غارت کردند و قایم مقام حکمران تبریز فرار کرده بود, نظام العلماء این جمله را تاریخ گفته: (فی قلوبهم مرض) یعنی ۱۳۱۳ق

چندی بعد از غائله خروج و طغیان شیخ عبیداللّه کرد (که در سال ۱۲۹۷ق در آذربایجان بنای شورش نهاده بود) رئیس طاغیان اکراد به استانبول فرار کرد, و دوباره به سرحدّات ایران آمده, مشغول چپاول و قتل و غارت گردید. حاج میرزا رفیع نظام العلماء به قرآن تفأل کرده, این آیه آمده بود (للکافرین عذاب مهین) حساب کردند تایرخ همان واقعه بود

آقای نخجوانی در تاریخ افتتاح کانال سوئز این آیه شریفه را یافته است: (قوله مرج البحرین یلتقیان) یعنی ۱۲۸۶

در فتح هرات میرزا عبدالوهاب یزدی قصیده ای دارد کهبیت ماده تاریخش اینست: گفته خدا از پی تاریخ آن/(نصر من اللّه و فتح قریب); یعنی ۱۲۷۳

تاریخ فتح قسطنطنیه را از طرف سلطان محمد فاتح سلطان دولت عثمانی بعضی از فضلا چنین گفته اند: بلده طیبه (۸۵۷)

در تاریخ فوت میرزا احمدخان اشتری (یکتا) (۱۲۶۱ش ـ ۱۳۳۳ش) استاد جلال همائی سرود: در جواب إرجعی۲۶ لبیک گفت/نَفسِ پاک مطمئن طاعتی/أدخلی فی جنتی بشنید و گفت/سال فوتش (اشتری جنّتی) دیوان سنا, ص۱۹۵

تاریخ رحلت میر سید علی همدانی (قده) را در بسمله یافته اند: بسم اللّه الرحمن الرحیم (۷۸۶) استخراج تاریخ در نظم, ص۱۳

تاریخ فوت میان شیخ احد سنبلی را از این آیه شریفه برآورده اند: عند ملیک مقتدر (۹۶۸)

تاریخ انتقال خواجه عبیداللّه احرار را در این آیه کریمه یافته اند: (اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون) (۸۹۶) در اعداد اولئک یک یا گرفته شده

تاریخ وفات عبدالرحمن جامی را از آیه کریمه ذیل یافته اند. ومن دخله کان آمناً (۸۹۸)

تاریخ فوت زیب النساء دختر عالمگیر را این گونه بیان کرده اند: وادخلی جنّتی (۱۱۱۴)

در تاریخ وفات زینت النساء بیگم مادر نواب نجف خان که در سال ۱۱۷۴ هجری فوت شده, گفته اند: (…منزلش خلد برین کرد خداوند جلیل/خبرم داد ز تاریخ وفاتش جبریل!/ کز سر شعر بکن نقش سر لوح مزار/وادخلی جنتی از سوره والفجر بیار/اگر عدد سر لوح را که حرف لام باشد با عدد وادخلی جنتی یکجا نموده آید تاریخ وفات برآید.) (نقل از مفتاح التواریخ, ص۳۴۴ .)

نمونه های زیبای ماده تاریخ:

فیضی دکنی ضمن قطعه‌ای که متضمن سال درگذشت ملک‌الشعراء غزالی مشهدی از شعرای دربار اکبرشاه است این عبارت را آورده است «سنه نهصد و هشتاد» که حروف آن برمبنای حساب جمل، همان رقم «۹۸۰» میگردد.

میرزا اسماعیل‌خان تفرشی صاحب نخبه‌التواریخ که از اساتید فن تنظیم مواد تواریخ بود ضمن مصراع «هفدهم روز ماه ذیقعده» روز و ماه و سال قتل ناصرالدینشاه را بیان کرده است.

شاعری ماده تاریخی برای اتمام پل الله ویردی خان گفته که بیت آخرش اینست : پی سال تاریخ این پل نیافت ، کسی خوبتراز(پل اتمام یافت)

«مهدی صاحب‌زمان» بنابر اخراج محتشم کاشانی متضمن تاریخ ولادت حضرت حجت(ع) (۲۵۸) است.

عبارت «یکشنبه پنجم شعبان» معادل رقم ۹۰۵ تاریخ ظهور شاه‌اسمعیل صفوی است. عبارت «آخر ماه محرم» برابر رقم ۱۱۳۵ متضمن تاریخ به تخت نشستن شاه تهماسب است. وقتی که مظفرالدینشاه فرمان مشروطه را امضاکرد ماده تاریخ آن را در عبارت (عدل مظفر)=۱۳۲۴یافتند و این عبارت را به سردر مجلس مشروطه نوشتند.

مدت زندگی حکیم ملاهادی سبزواری در عبارت (حکیم) و سال تولد او را در عبارت (غریب) یافته اند.

صاحب رستم‌التواریخ ضمن شرح آغاز پادشاهی نادرشاه  افشار آورده است: «. . . ناگاه شخصی از حضار مجلس که نکته‌دان و صاحب طبع موزون بود آهی از دل برکشید و گفت: ای صاحبان دانش و بینش: ببرید از مال و از جان طمع- به تاریخ «لاخیر فی‌ماوقع» عالیجاه طهماسب قلیخان مکالمات ایشان را شنیده از پس دیوار و ایشان را احضار فرمود… و آن شخص بیهوده‌گو را فرمود طناب به حلقش افکندند و او را خفه نمودند و از آن شخص موزون سئوال فرمود که ای خانه‌خراب بی‌انصاف، تو چه گفتی یکبار دیگر بگو. عرض نمود: بریدند شاهان ز شاهی طمع- به تاریخ الخیر فی ماوقع. آن شاعر را هم به خلعت و انعام مفتخر فرمود». (الخیر فی‌ماوقع و لاخیر‌فی‌ماوقع هر دو برابر با تاریخ تاجگذاری نادرشاه افشار یعنی سال ۱۱۴۸ است). عزتی شاعر عهد تیموری که در تاریخ ولادت سلطان محمد ابراهیم میرزا برادرزاده بایسنقربن شاهرخ پرداخته و تمام مصراعهای آن جداجدا برابر رقم ۸۴۳ است مطلعش اینست:

           سحر نسیم صبا بوی گل بما آورد

نوا چو سروقدان سوی بینوا آورد

            هزارجان گرامی فداکنم چوصباح                      ز شا  بجمله  آفاق  مژده‌ها  آورد

           نهال  ملک همم  شاهزاده ابراهیم                      که سوی او بدوَل مجد التجا آورد

            مدام   دولت    اقبال   ملازم   او                      به‌درگهش‌که ازو جاهها به‌ما آورد

بیان مولد او این گدا به هرمصرع                      بیا ببین که چه زیبا و منتها  آورد

اختر خوانساری (در ماده تاریخ اورا همپایه ی آتش اصفهانی ونصرآبادی دانسته اند)در وفات میرزا رضا نظام الشریعه بدیع خوانساری ۱۲ بیت سروده که هر ۲۴ مصراعش سال  ۱۳۲۹را نشان می دهد ۱۰ بیت از ان روی سنگ قبر او نقر شده که به شرح زیر است :

فغان و آه بدیع ادیب زود و جوان = برفت با دل پر درد ازاین بساط جهان=جهان فضل و کمال آسمان مجد و جلال = بهین دهرو جهان خرد بدیع زمان= نظام زهد و لبیب جهان و بدر ادب = وحید بود و سخن آفرین بسان حسان = کمال علم جهان رفت ها ز مرگ بدیع =نمود زود رضای بدیع جا بجنان = نشان نداده عدیلش کسی دراین دامن = عیان ندیده قرینش ز ما در این سامان =بهر که بنگری از خون دل نموده دوا= بهر کجا گذری آه و ناله بی پایان= چو شد به جانب فردوس جای جان گفتم = شد ابن مقلۀ ثانی همال جان بجنان= بجامه چاک زد اختر به جد و زد آهی = شدم وحید که رفت از جهان بدیع زمان= بگو چه خاک نمایم بسر ز هجر دمی = که نیست لوح کمالی چنین در این دوران = ببین به سال وفات از حساب هر مصراع = بدان بخلد برین کرد جا بدیع جوان/=۱۳۲۹ 

چهار مصراع این رباعی نیز از «غروری» متضمن ۱۰۲۸ و جداجدا نشانگر تاریخ جلوس شاه صفی است:

           دادند  سریر  پادشاهی  به  صفی

دوران  زمان  لایتناهی  به صفی

           گویند زصدق اهل‌عالم همه‌شکر

کافزود بهای تاج شاهی به صفی

میرحیدر از شعرای کاشان بود و رفیعی تخلص میکرد و چون در فن معما دست داشت به «معمائی» شهرت یافته بود. وی تاریخ جلوس و تاریخ وفات شاه اسماعیل ثانی را در مقطع این قطعه  بسیار زیبا آورده است :شهنشاه  جم  قدر  گیتی  پناه/ که‌میخوردگردون به‌ذاتش‌قسم/ پی    تاجداری   روی   زمین/ برافراشت  در  دهر سالی علم / پی    تاجداری   روی   زمین/ پس  آنگه به شاهی  زیرزمین/ به سال  دگر در عدم  زد  قدم/ دوتاریخ زیبنده میخواست‌فکر/ که  بر  لوح  عالم  نگارد  قلم/ یکی بهر جاهش در اقلیم دهر/ یکی بهر عزمش به ملک عدم/ «شهنشاه‌روی‌زمین»=۹۸۴‌گشت‌ثبت/ «شهنشاه زیرزمین»=۹۸۵  شد  رقم . درسال ۱۰۴۲ هـ.ق بانویی خوانساری برای سنگ قبر پسرش ماده تاریخی  سروده است که دو بیت آخر آن اینست: جستم از خضر پی خجستۀ عقل / سال تاریخ آن فتاده ز پا / گریه آلود شویم آمد و گفت : (رفت نور دو دیده از دنیا)=۱۰۴۲

«خادم» از شاعران عصر میرعماد خطاط است که در تاریخ اتمام یکی از زیباترین «مرقع» های آن استاد ساخته و هر مصراعش شامل رقم ۱۱۴۷ است دو بیت اولش اینست: (این   نکو   طلعت   مرقع   نام/ که شد از جلوه  شهره در  ایام/ نیست  نازش  ز  دلبری   بیجا/ نازنینی است چون، نشاط افزا/گاه  از حسن خط جلادهِ چشم/گه به حرفی عیان مشابه چشم /گه قرین چار سطری از هر سو/طور او  چون  بتان  چار  ابرو ) این مثنوی ۱۲ بیت است.

خان خانان متخلص به «رحیم» از دانشمندان هند در تاریخ فتح کجرات توسط اکبرشاه هندی ماده تاریخی یافت که هم روز و ماه و سال واقعه را معین کرده و هم به چهار زبان عربی، فارسی، ترکی و هندی متضمن رقم ۱۰۱۱ شده است:  

  یوم ‌الاحد ثانی ربیع‌ الاول. =۱۰۱۱-  روز یکشنبه دوم ربیع‌ الاول. =۱۰۱۱-  یکشنبه گونی ربیع‌الاول آیونک ایکسی. =۱۰۱۱-  اتوار ربیع‌الاول کی دوجی. =۱۰۱۱

برخی از شاعران ماده تاریخ مرگ خود را سروده اند که در نوع خود جالب است مثلا : بدیع خوانساری برای سال فوت خود سروده :

بسان سکه و زر چون مرا ولای علی است     (مقیم جنت فردوس کرد یزدانم )=۱۳۲۹ ویا استاد علامه همایی برای سال فوت خود گفته : سنا جلال همایی بگوش غیب نیوش / ندای ارجعی از بام عرش چون بشنفت / شکفته گشت به لبیک و بهر تاریخش / (زآشیانۀ تن شد رها همایی)گفت/ اختر خوانساری و برخی دیگر نیز برای سال فوت خود ماده تاریخهای زیبایی ساخته اند.

ماده تاریخهای هجو زیبایی نیز ساخته شده که یکی از زیبا ترین آنها ماده تاریخیست که بدیع خوانساری برای مرگ علی اصغر اتابک اعظم حاکم مستبد سروده است از نمونه های دیگر آن می توان به ماده تاریخ های هجوی که برای فیضی دکنی شاعر و عارف بزرگ سروده اند اشاره کرد : ( بود فیضی ملحدی)=(چه سگ پرستی بود)=(قاعده الحاد شکست)= فیضی بی دین چو مرد سال وفاتش فصیح / گفت سگی از جهان رفته به حال فصیح .

خواجه حسین هروی از شعرای دربار جلال‌الدین اکبر پادشاه هند قصیده‌ای غرّا در بیست و نه بیت ساخته که مصرعهای اول آن متضمن تاریخ جلوس آن پادشاه ۹۶۳ و مصرعهای دوم شامل تاریخ تولد پسرش شاهزاده نورالدین محمد جهانگیر به سال ۹۷۷ است. قصیده با این مطلع آغاز می‌شود:

           لِلّله الحمد از پی جاه‌وجلال شهریار (۹۶۳)

گوهر مجد ازمحیط عدل‌آمد درکنار(۹۷۷)

           گلبنی اینگونه ننمودند بر دور چمن (۹۶۳)

لاله‌ای اینگونه نگشود ازمیان لاله‌زار(۹۷۷)

و در آخر گوید:

           مصرع اول زوی سال جلوس پادشاه(۹۶۳)

از دویم مولود نور دیده  عالم  برآر (۹۷۷)

یکی دیگر از قصائد، قصیده فتح‌الله کردستانی متخلص به خرم است که مصرعهای اول آن شامل تاریخ آغاز ساختمان مسجد جامع کردستان یعنی ۱۲۲۷ و مصراعهای دوم متضمن تاریخ انجام آن و دارای رقم ۱۲۲۸ است. قصیده مزبور ۳۳ بیت دارد و دو بیت آخر آن این است:

           تا  بوَد  از  بهر  تحمید و دودِ لم یزل

جرگه  کروبیان در مسجد  گردون  مکین

           دار   احسان  امان‌الله خان  بادا  مدام

مجمع‌طاعات واحسان منهج صدق ویقین

یکی از زیبایی های ماده تاریخ استفاده از تضمین در عبارت ماده تاریخ و آوردن شعری معروف از شاعری دیگر می باشدهمانند همانچه در استفاده از آیات قرآن دیدیم ماده تاریخ زیر که با استفاده از کلام فردوسی هنرمندانه ساخته شده بر بالای تالار ورودی کتابخانه ملی تهران نقش گرفته است:

           رضا شاه   شاهنشه   پهلوی

که  از فّر  او  یافت  ایران نوی

           زدانش پی افکند کاخی بلند

که از باد  و  باران  نیابد  گزند

           ز فردوسی  آموز  تاریخ آن

«میاسای از آموختن یک زمان»

 

فن تعمیه ( ماده تاریخ های معمی گونه)جمع و خرج :

فن جمع و خرج به صورتی است که ماده تاریخ ساز عبارت ماده تاریخ را با استفاده از کم کردن عبارتی ویا افزودن عبارتی به عبارت دیگر بسازد

و یا با استفاده از صنایع ادبی عبارت ماده تاریخ را برای خواننده بیان کند از نمونه های این فن یکی ساخته شیخ بهائی است که در تاریخ بنای حمامی معروف به حمام شیخ بهائی ساخته است:

چون یکی از درون برون آید- «صحت و عافیت» بود تاریخ

زیبایی معنایی آشکار است اما برای دریافت تاریخ بنای حمام، از مجموع «صحت و عافیت» باید ارقام «یکی» یعنی چهل کسر شود.

 در تاریخ فتح پنجاپور از طرف عالمگیر شاه هندی در سال ۱۰۹۷ یکی از نکته سنجان ودانشمندان هند این آیه را تاریخ یافته به طرز جمع و خرج است: اخرجناهم (من جناتٍ و عیون و مقام کریم(۱۱۴۲)( منهای هم( ۴۵)=۱۰۹۷هُم را از آیه شریفه باید خارج کرد تا تاریخ درست شود زیرا که می گوید اخرجناهم

 تاریخ وفات «خادم» را که از شعرای زمان نادرشاه افشار بود مشتاق اصفهانی بدینگونه طرح کرده است:

مشتاق خسته‌دل پی تاریخ رحلتش-گفتا ز بوستان سخن رفت بلبلی

در این بیت که مقطع قطعه‌ای است «بوستان سخن» برابر ۱۲۲۹ و «بلبل» معادل ۷۴ است که چون بلبل از بوستان برداشته شود ۱۱۱۵ سالمرگ خادم خواهد بود.

پس از مرگ آغامحمدخان قاجار که در عین حال سرآغاز سلطنت «باباخان» یعنی فتحعلیشاه قاجار بود فتحعلیشاه صبا ملک‌الشعراء آن دربار قصیده‌ای ساخت که مقطع آن این بیت  است:    رقم زد منشی طبع صبا از بهر تاریخش – زتخت آغامحمدخان شدو بنشست‌باباخان

در شرح بیت از طری جمع و خرج باید گفت  که کلمه تخت معادل رقم ۱۴۰۰ و «آغامحمدخان» برابر ۸۴۵ است و وقتی آندو را از هم منها کنیم و الباقی را به باباخان که معادل ۶۵۷ است بیفزاییم رقم ۱۲۱۲ پدید میآید که تاریخ موردنظر شاعر است. 

حاج میرزا حسن جابری‌انصاری در تاریخ قتل ناصرالدینشاه و جلوس مظفرالدینشاه گفته است:

 در سّر ازل رمزی است کز بارگه دارا  –  چون رفت‌برون ناصربنشاند مظفررا

«بارگه دارا» معادل ۴۳۴ و «ناصر» برابر ۲۴۱ است و چون به طریق جمع و خرج از هم کسر شود و الباقی را به ارقام «مظفر» بیفزایند ۱۳۲۰ هجری قمری حاصل خواهد شد.

اگر ماده تاریخ ساز ماده تاریخ مورد نظر را پوشیده بیان کند وتشخیص آن عبارت نیاز به تلاش داشته باشد گویند ماده تاریخ معما گونه است به عبارت دیگر بهره‌برداری از حساب جمل از طریق جمع و خرج وقتی پیچیده‌تر شود آنرا «تعمیه» یعنی معماگویی می نامند. برای مثال:

 از ماده تاریخ های معما گونه یکی ماده تاریخ زلالی خوانساری بود که قبلا ذکر شد. از دیگرنمونه های این فن یکی رباعی میرزا علی‌قلی داغستانی متخلص به واله است که پس از اتمام تذکره‌الشعرائی که خود ترتیب داده بود آن را به صورت معما ساخت:

           این تذکره چون فرح‌فزای دل شد

تاریخش را دل از خرد سائل شد

           گفتا ز ریاض‌الشعراء رفت خزان

وردی چو بهار سرزده داخل شد

حل معما بدین قرار است: از ریاض‌الشعراء که معادل ۱۶۱۳ است باید ارقام خزان یعنی ۶۵۸ وضع شود. «ورد» که گل سرخ باشد وقتی می‌تواند سرزده داخل شود که حرف اول آن یعنی واو را حذف کنند و در این حال برابر ۲۱۴ خواهد شد و با افزودن به الباقی ارقام قبل معادل ۱۱۶۹ یعنی تاریخ تألیف تذکره می‌شود.

قصیدۀ معجزیّه : (هنگامی که فتحعلی شاه قاجار به تذهیب گنبد حضرت معصومه (ع) اقدام نمود شاعری به نام میرزا صادق متخلص به   ((ناطق اصفهانی)) قصیده ای در توصیف گنبد و صحن و رواق حضرت معصومه و مدح و ثنای بنت رسول ساخت که از حیث فصاحت و بلاغت و سلاست و رعایت زیبایی کلام و صنایع عروضیه در نوع خود کم نظیر است. این قصیده که به چند علت قصیدۀ معجزیه نام گرفته در عین حال که مصرع به مصرع محتوی ماده تاریخ طلاکاری گنبد آن امامزاده (۱۲۱۸هـق)است از هر گونه تعقید و تنقیص و تکسیر که در اینگونه اشعار به چشم می خورد عاری است ونه تنها هر یک از مصراعهای آن بلکه جملۀ ((شصت و دو بیت )) وهمچنین جملۀ ((یکصد و بیست و چهار مصراع )) و نیز (( بسم الله الرحمن الرحیم ، به اسم موجود کریم )) و بالاخره عبارت (( این قصیده مسما به قصیدۀ معجزیه است )) عموما محتوی ماده تاریخ مزبور یعنی ۱۲۱۸ می باشد .)(برگرفته از کتاب (بارگاه سخن)به کوشش محمد باقر صدرا)    چند بیتی از این قصیده را نقل می کنیم:                    

                                  (( بسم الله الرحمن الرحیم ، به اسم موجود کریم ))=۱۲۱۸

                                    (( این قصیده مسما به قصیدۀ معجزیه است ))=۱۲۱۸

این  قبه  گلبنی  است  بزیور  بر آمده /  یا پاک گوهری است پرازگوهرآمده /این  دوحه ‌ایست  کامد از  جنت‌العلا/یا کوکبی است سعد و منور برآمده/ این زیب عرش یا که ‌بود گوی آفتاب/یا نور  حق که  بر  همه اشیا برآمده/این  قبه را چه  اوج که با  ارتفاع  آن/صدرفلک به چشم ملک احقر آمده/وین‌قبه ‌راست جای ‌به ‌جایی‌که پایه‌اش/از اوج مهر و ماه و زحل  برتر آمده/وین  قبه  رفیع  بجایی  رسانده  قدر/کز  قدر  با  سپهر برین هسمر آمده/وین‌قبه وزمین زهمین رفعت‌وجلال/ عرشی  بدهر  با  فلکی دیگرآمده/وین‌صحن‌به‌زصحن‌جنانست‌بهرآنک/آبش به از  بقا  و  به  از  کوثر  آمده/از دل  سؤال کردم  و گفتم  مرا  بگو/کین‌صحن‌از چه‌رو زجنان بهترآمده؟/دل درجواب‌گفت‌که ‌اینک‌درین‌سؤال/عقل طویل قاصر و فهم  اقصر آمده/بهتر بود بحسن و  علو از جنان درآن/مسکن که بنت موسی‌بن‌جعفر آمده/زهرا عفاف  فاطمه بنت  موسی آنک/بر وی شرف ز فاطمه و حیدر آمده /معصومه[ای] که در ره ایوان اقدسش/ازقدر وصدق حور و پری‌چاکر آمده/شهرزاده[ای] که ‌هر دو سراجدش ‌از عطا/با   طالبان  مذهب  حق  یاور  آمده/مخدومه  مکرمه  آن نجم  اوج  دین/کز مهر و ماه رای نکوش انور آمده/ازاوج‌علم وفضل و ادب‌کوکب جمیل/وزدُرج حلم‌ومجد‌وشرف‌گوهرآمده /جدّ آمده رسول حق وجده‌اش بتول/با یمن  عصمت از پدر و مادر آمده/یک  جد او نبی  شرف  کل کائنات/کزجود حق زجمله رُسل مهتر آمده/یک‌جداو‌علی است‌که ازعون ‌کردگار/در روز جنگ صفدر و نام‌آور آمده/یک‌جد او حسین علی‌آنکه در سخا/مولای  عاصیان  و شه محشر آمده/…/ گفتم ز جود شاه بعالم قصیده [ای]  /کز آن دهان فکر پر از شکر آمده/کردم رقم ز یمن الاه این قصیده را/کز یمن آن بدفتر من جوهرآمده//ابیات این قصیده هرآن یک بدلبری/مانند حسنِ روی بتان  دلبر آمده/گفتم قصیده[ای] که‌چنان لعل پربها/مقبول طبع و قابل هر اشعر آمده / هرمصرعی‌ازین چویکی‌حور‌لاله‌رو/هر بیت‌آن دو ماه پری پیکر آمده/…

و در آخربا ماده تاریخی  که خود برای سال چاپ این مجله(مجلۀ زلال چشمه ساران) سروده ام به این مقاله پایان می دهم :

رسید نغمۀ هزاران                   ز سمت و سوی مرغزاران

که ای غریق بحر سرما             فغان که  می رسد بهاران

ببین لوای برد و برفند               بهار را طلایه داران

زچشم چشمه های جوشان           روان شدند جویباران

دمید گل بسان سرخاب                به گونه های کوهساران

خوشست گرد غم زدودن             به قطره های پاک باران

خوشا شراب ارغوانی                به بانگ ارغنون یاران

برای سال آن به اسفند                پس از گذشت روزگاران

بگفت “سرخوش” این به ابجد      (بخوان زلال چشمه ساران)=۱۳۸۷

منبع :سایت غزل سرا


  • ادبیات متوسظه

نظرات  (۱)

واقعا ممنون اگه میتونید فایل پی دی اف این مطلب رو قرار دهید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی