گروه آموزشی ادبیات متوسطه دوره دوم استان آذربایجان غربی

waz.adabiyat@chmail.ir

وبلاگ گروه زبان و ادبیات فارسی آذربایجان غربی ، راهی برای تجربه لذت ادبیات

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

۰۵
خرداد


این ترکیب از بازی «گل یا پوچ» گرفته شده است. در این بازی که سابقاً در شب نشینی‌های خانوادگی خیلی رایج بوده، فردی که «اوسّا» (خفیف شده‌ی استاد) نامیده می‌شد مسئول پیدا کردن «گل» بود. دیگران نیز به او مشاوره می‌دادند. اوسا که معمولاً فرد خِبره‌تری نسبت به سایرین بوده و کار بلد است به فراست و یا از روی رفتار‌های پراسترس و هراس‌آلود یکی از بازیکنان تیم روبرو می‌توانست حدس بزند که گل در دست اوست. از این رو ناگهان و بودن مقدمه مچ دست او را می‌چسبید و با تکان خفیفی می‌گفت:« گل اینجاست مگه نه؟!» فرد مذکور اگر کاربلد بود با آرامش می‌گفت:« نمی‌دونم! مردش هستی بگیر گل رو» اما اگر به خاطر داشتن گل، دچار هیجان شده بود، هول شده و یکهو مشت خود را باز می‌کرد. و چون اوسا نگفته بود «گل اینجاست» یا «گل رو بده» و او بی‌جهت گل را نشان داده بود، بازنده بازی می‌شدند و گل به تیم روبرو می‌رسید. در این حال می‌گفتند:« مچش رو خوب گرفتی‌‌ها!»



  • ادبیات متوسظه
۰۳
خرداد



اشتباه نکنید منظوراز زاغ، همان پرنده شبیه کلاغ نیست. زاغ(‌زاج)نوعی نمک است که انواع گوناگون دارد:(سیاه،سبز، سفید و غیره)

 

زاغ سیاه بیشتر بمصرف رنگ نخ قالی، پارچه و چرم می‌رسداگرهنرمندی ببیند که نخ، پارچه یا چرم همکارش بهتر از مال خودش است، درنهان سراغ ظرف زاغ همکارش می رود و چوبی در آن می گرداند و با دیدن و بوییدن ،تلاش می کند دریابد در آن زاغ چه چیزی افزوده اند یا نوع ، اندازه  و نسبت ترکیبش باآب یاچیزدیگر چگونه است.

 

این مثل وقتی به کار می رود که کسی  کسی را می پاید و می خواهد ببیند او چه میکندو ازچیزهایی پنهان ورازهایی آگاه شود که برایش سودمند است .


  • ادبیات متوسظه
۰۳
خرداد

🌸🌸لطایف ادبی عبید زاکانی

شخصی ادعای خدایی می کرد، او را پیش خلیفه بردند.

خلیفه به او گفت: پارسال اینجا یکی ادعای پیغمبری می کرد، او را بکشتند.

گفت: نیک کرده اند که او را من نفرستاده بودم.

  • ادبیات متوسظه