زندگی نامه سپیده کاشانی ( برگرفته از سایت انجمن مفاخر فرهنگی )
سرور اعظم باکوچی معروف به سپیده کاشانی در 1315 هـ .ش در کاشان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «هفده دی» و دوره متوسطه را در دبیرستان «شاهدخت» گذرانید. سپس به تهران مهاجرت کرد. چون پدر ومادرش به شعر علاقهمند بودند،
درباره ویس و رامین
این داستان مربوط به دوره شاپور پسر اردشیر بابکان است و مانند بسیاری از آثار که در دوره اسلامی به عربی ترجمه شده است به عربی ترجمه نشده است و تا قرن ها در دوره اسلامی به زبان پهلوی در میان مردم رایج بوده است .
این مثنوی در 8905 بیت در بحر هزج مسدس مقصور (محذوف) است.
خلاصه داستان
پسانوگرایی یا پستمدرنیسم، (همچنین: پسامدرنیسم، پساتجدد، مابعد تجدد) (به انگلیسی: Postmodernism) به سیر تحولات گستردهای در نگرش انتقادی، فلسفه، معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ میگویند که از بطن نوگرایی (مدرنیسم) و در واکنش به آن، و یا به عنوان جانشین آن پدید آمد. پست مدرنیته مفهومی تاریخی-جامعهشناختی است که به دوران تاریخیِ پس از مدرنیته گفته میشود.
"مرا بنا بر اصول کلیسای ارتدوکس غسل تعمید داده و تربیت
کرده اند. در دوران کودکی و سنین نوجوانی همین مبانی را به من آموختند. اما
هجده ساله که شدم و دو سالی در دانشگاه درس خواندم، دیگر به هر آنچه
فراگرفته بودم، ایمان نداشتم." (ص69)
مقایسه غزلواره های شکسپیر با غزل فارسی
از آنجا که غزلواره (سانت) و غزل هر دو قالبی برای سرودههای کوتاه غنایی هستند، مقایسه میان این دو جالب توجه است و میتواند روشنگر بینشهای متجلّی در هر دو قالب باشد. برخی از غزلوارههای شکسپیر از جهانی با غزلیات کلاسیک ایرانی قابل مقایسه است و مضامین مشابهی دارد. اما در کلّ، بر خلاف غزلهای کلاسیک ایرانی که بینشی عرفانی از هستی به دست میدهد و به مضامینی معنوی و آن جهانی میپردازد، غزلوارههای شکسپیر به مضامین ملموس و واقعی «این جهانی» میپردازد و مثلاً هر گاه از معشوق سخن گوید منظورش انسانی واقعی است و نه پدیدهای انتزاعی و یا ملکوتی. آنجا که غزل با تعابیر گوناگون و زبانی سمبلیک به کشف و شهود و سماع و سیاحت در حیطههای عارفانه روح میپردازد، غزلواره شکسپیر با زبان پر ابهام و گاه طنزآمیز، احساسات و اندیشههایی ژرف را درباره پدیدههای ملموس این جهانی بیان میکند.
پدیدههایی چون فنا و میرایی، گذشت بیامان زمان، فریبها و پیچیدگیهای عشق. بنابراین زبان غزلواره، صریح و مشخص است و معانی را با آفریدن تصاویر منتقل میکند و اگر هم ابهامی در کار باشد به دلیل کاربرد کنایه و ابهام است، نه به خاطر تعابیر سمبولیک و استعارههای پیچیده.
زبان فارسی سال چهارم
قطعه قلب مادر ایرج میرزا
پیدایش قطعه معروف قلب مادر روند جالب توجهی دارد: روزنامه ایرانشهر (مؤسس: کاظم زاده ایرانشهر) که در دهه بیست میلادی در برلین منتشر میشد، در شماره ۴ خود یک مسابقه ادبی برگذار کرد. از شرکت کنندگان که ایرج نیز جزو آنها بود خواسته شده بود، یک قطعه نثر آلمانی را که به فارسی ترجمه شده بود بصورت شعر درآورند. مضمون این قطعه ازاین قرار است: